سایه های تبعید
folder_openسیال ذهن
commentبدون دیدگاه
سایههای تبعید چشمانم از شدت نور باز نمیشدند. خشکی هوا پوستم را ترک ترک کرده بود. نمیدانستم تا چه مدت باید انتظار بکشم. بعد از چندین روز تنهایی و انتظار، روی یک دیوار در جایی ناآشنا مانده بودم. همه چیز…